قسمت اول: چرا شرکتها باید بلاگ داشته باشند؟
قسمت دوم: چه کسی در بلاگ شرکت می نویسد؟
قسمت سوم: مراحل ایجاد بلاگ سازمانی
قسمت چهارم: اشتباهات ایجاد بلاگ سازمانی
قسمت پنجم: چرا شرکتهای ایرانی بلاگ ندارند؟
مطالب مجموعه ای درباره بلاگ سازمانی تمام شد. فکر می کنم این مجموعه مطالب بتواند در راه اندازی بلاگ سازمانی یا حداقل به فکر کردن در مورد راه اندازی بلاگ سازمانی کمی کمک کند. اما درباره همین موضوعها نظراتی هم بود که فکر کردم منتشر شدنشان بعنوان یک مطلب مستقل مفید باشد و در واقع این نظرات تکمیل کننده مواردی بود که من مطرح کرده بودم.
در مطلب چرا شرکتها باید بلاگ داشته باشند؟
مجید آواژ: مطلب بسيار خوبي بود. اما دو کارکرد ديگر را مي توان براي بلاگ سازماني در نظر داشت. اولي به منزله حافظه سازماني است. بدين صورت که به تدريج وقتي بلاگ از پس ساليان گذشته مطالعه ميشود، بسياري از تفکرات و فرهنگهاي سالهاي گذشته را ياد آوري مي کند که الآن ديگر در سازمان نيستند. کارکرد ديگر را مي توان به منزله ارتباطات درون سازماني نيز در نظر گرفت. گرچه عجيب به نظر مي رسد، اما در صورتي که عنصر صداقت در بلاگ رعايت شود، همکاران داخل سازمان يک پست را به مثابه بيانيه اي مي دانند که سازمان براي اعلام به ديگران صادر مي کند و قطعا در برداشت ها و روحيه هاي سازماني نيز تاثير بسزايي دارد. مثلا وقتي از يک همکار در بلاگ شرکت تشکر مي شود، اثرات اين تشکر به مراتب از يک سپاسگزاري و تشويق داخلي موثرتر خواهد بود.
آیدین: پیشنهاد می کنم یک بند هم اضافه کنید با این مضمون : شرکتی که دارای وبلاگ است سازمانی زنده و پویا به نظر می رسد، طوری که نسبت به حوادث و اتفاقات پیرامون خود به سرعت واکنش نشان می دهد.
aaaqqss: خیلی ممنون . اما بستر لازم برای اجراش نیست یا زمانبر میشه.
در مطلب چرا شرکتهای ایرانی بلاگ ندارند؟
مهدی علیزاده: به نظر من داشتن توان تدوام خود عامل مهمی است که شاید بعضی را از شروع کار بازدارد. به عبارت دیگر شاید ایجاد وبلاگ کار سختی نباشد اما سرپا نگه داشتن آن هم سخت تر و هم نیازمند داشتن مطالعه، نوآوری، محصول جدید، دانش جدید و خلاصه یک چیز جدید است. در غیر این صورت مثل زن و شوهرهایی که بعد از چند سال حرفهاشون ته میکشه، مطالب هم کم کم ته میکشه و اینجاست که عمر وبلاگ رو به پایان می رود. شاید یکی از دلایلی که کمتر وبلاگی را می بینیم که بیش از یک سال عمر داشته باشد و البته حاوی مطالب ارزشمند مانند اوایل راه اندازی آن همین باشد.
پی نوشت:
از اولین قسمت این سری بلاگهای سازمانی تا آخرین قسمت که نوشته ام در خیلی از سایتها و بلاگها کپی شده. خیلی ها بدون هیچ زحمتی فعالیتهای دیگران را به نام خودشان ثبت می کنند. قبلا که روزنامه ها در این ماجراها پیشرو بودند و یک حرکت بلاگی راه افتاد که جلوی این کار گرفته شود. حالا بلاگرها از هم می دزدند. البته نمی تونم به این افراد بگم بلاگر. ولی در هر صورت ما عادت کرده ایم که مالکیت هر چیز نو را بنام خودمون ثبت کنیم. مثلا حتی محصولات مایکروسافت را بگوییم کار خودمان است. با چشم خودم دیده ام و با گوش خودم شنیده ام! حالا نکته بد ماجرا اینه که این مطالب از جایی سر در میاره که هدفش کسب دوزار درآمد از این تبلیغات کلیکی است. واقعا حس بدیه وقتی می بینم اطراف نوشته ام پره از تبلیغات جومونگو ژل لاغری و دستگاه افزایشی آقایان.