من دیر رسیدم. راستش این اولین باری است که در روز جهانی وبلاگ نویسی قصد نوشتن مطلبی را داشتم. اما مشغله باعث شد که به موقع نرسم. با اینکه معمولا نوشته های 3-4 روز را جلوتر می نویسم و زمانبندی می کنم برای انتشار، اما این هفته برای این کار هم خیلی فرصت نداشتم.
بلاگهای مختلفی در این زمینه نوشته بودند و بلاگهای دیگر را معرفی کردند. اما من می خوام برگردم به چند سال پیش که بلاگ نویسی کار تازه ای بود. شاید باید مثل بلاگهای مینیمال با این جمله شروع کنم: شماها یادتون نمیاد اوقتها...
ماجرا اینه که وقتی یاد بلاگ نویسی و فضای آن در چند سال پیش می افتم، فضایی گرم تری را احساس می کنم. فضایی که عده ای از طریق بلاگ بیشتر به ارائه تفکر و احساسشان می پرداختند. حالا یا این اتفاق کم شده و یا من در اون فضا نیستم. اما در بلاگ عصیان هم دیدم که در همین مورد نوشته بود. اوقتها اینقدر ابزارهای مختلف وجود نداشت تا بتونی لیستی از بلاگهایی که دنبال می کنی ایجاد کنی. اونوقتها حتی RSS هم نبود. من همیشه یک مثالی می زدم. می گفتم وقتی تلفن زنگ می زنه، تلفنهایی که هنوز ID Caller نداشتند، تمام هیجانش به این بود که نمی دونستی کی پشت خطه. تمام هیجانش به این بود که تو چند ثانیه به اوج کنجکاوی می رسیدی. اونوقتها بلاگ نویسی و دنبال کردن بلاگ هم همین هیجان را داشت. تعدادی بلاگ را که همیشه دنبال می کردی، هر روز باز می کردی و منتظر بودی تا ببینی مطلب جدیدی گذاشته اند یا نه. یا اگر خودت بلاگ داشتی از اینکه لینکت در یک بلاگ دیگر هم می رفت خیلی هیجان زده می شدی. الان ولی اینجوری نیست. ساختن و معرفی کردن یک بلاگ خیلی آسونه. البته نگهداریش هم سخته چون مخاطب حرفه ای تری هم داری.
راستش وقتی لیست بلاگهایی که دنبال می کنم را می بینم، تعجب می کنم که چرا فقط دو سه بلاگ غیرکاری درش هست. بلاگهایی که قبلا دنبال می کردم دیگه نیستند. یادم میاد از همین بلاگ نویسی با گروهی از بلاگرهای دیگه آشنا شده بودم که اینو اونور دنیا پخش بودن. بعد توی Paltalk قرار می ذاشتیم، نصف شب، اول صبح، هروقت... و جلسات داستان خوانی و نقد و بررسی داشتیم. فضای خیلی گرمی بود. حالا اما از اون بلاگها هیچ خبری نیست.
ماجرای بلاگ نویسی من هم از فعالیت تو انجمن ادبی سایت پندار شروع شد. مدتی اونجا فعال بودم و بعد تصمیم گرفتم اولین بلاگ خودم رو هم داشته باشم. اسمش بود آبی بزرگ که از روی فیلم Le grand Belu برداشته بودم. فکر می کنم حدود سه سال اونجا نوشتم. بعد از اون بلاگ، بلاگهای دیگه ای هم داشتم که همه اش مدت کوتاهی عمر کرد تا The Coach که حالا جزو عادتهای زندگیم شده.
خلاصه که در این روز جهانی وبلاگ نویسی (با حساب تاخیر من) اگر بلاگی را می شناسید که با فضای کاری من متفاوت است، اگر بلاگی هست که از ادبیات و نمایش و موسیقی و سینما حرف می زنه، اگر بلاگی هست که مال آدمی که تخصصی توش بنویسه نیست و شما می شناسیدش لطفا به من معرفی کنید که از این نظر بدجور در تنگنا هستم.
امیدواوارم که بلاگرها بیشتر و بیشتر تولید محتوا کنند و خودشون مولف باشند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در صفحه بپرسید؟ می توانید سوالات خود را در زمینه مطالبی که در بلاگ می نویسم مطرح کنید تا درباره آنها مطلب بنویسم.
می توانید مشترک فید مطالب این بلاگ بشوید و یا در توییتر من را دنبال کنید.
بلاگ سازمانی خود را ثبت کنید تا در Thecoach.ir به خوانندگان جدید معرفی شود.
خدماتی را که می توانم ارائه بدهم مطالعه کنید و در صورت نیاز با من تماس بگیرید.