بحث تاخیر پرداخت حقوق و استرس شغلی یکی از مطالبی بود که نظرات جالبی برای آن ارائه شد. اگر مطلب قبل را مطالعه نکرده اید پیشنهاد می کنم آن را به همراه نظرات ارائه شده مرور کنید. من سعی می کنم مواردی را هم به این تجربیات و نظراتی که مطرح شده اضافه کنم. البته مشکلی که این بحث داشت این بود که فکر می کنم همه تجربیات مطرح شده مربوط به کار در شرکت ها IT بود و من خیلی دوست داشتم که نظراتی از صنایع دیگه هم داشته باشم.
این که رابطه کارفرمایی با کارمندی به نظر من قبل از رابطه بازرگانی و رابطه تجاری یک رابطه انسانی است و هرکدام از طرفین این رابطه اگر قوانین انسانی را زیرپا بگذارند، قاعده بازی را به هم می زنند. کما اینکه می بینیم که این اتفاق کم هم نمی افتد. در این شرایط ذهنیت هایی وجود داره که آنها را مطرح می کنم و این قسمت را به دو بخش کارمند و کارفرما تقسیم می کنم.
1- کارفرما یک فرد سود جو است. این نوع ذهنیت را من بسیار زیاد در افراد دیدم و بیشتر کسانی که تجربه کم کاری دارند ذهنشان به این سمت می رود که کارفرما از آنها سوء استفاده می کنند به این دلیل که کارفرما قرارداد میلیونی می بندد و پول چند صد هزار تومانی به کارمند می دهد. بدون شک کسی که شرکت تاسیس می کند هدف اصلی اش کسب سود بیشتر از حقوق کارمندی است. پس اگر سود بیشتر می خواهید، شرکت تاسیس کنید. البته ماجرا به این سادگی ها هم نیست.
2- در حال حاضر بیشتر شرکت ها دچار بحران مالی هستند. کافی است برای چند ماه تجربه شرکت داری داشته باشید تا متوجه دلایل تاخیر پرداخت حقوق بشوید. مثال خیلی ساده ای می زنم. شما به عنوان مدیر پیش بینی می کنید که برای ماه آینده 100 میلیون تومان دریافتی دارید که باید به حساب شرکت واریز شود. برای وصول مطالبات که می روید، مدیر مالی مشتری یک هفته حوصله ندارد به شما جواب بدهد، هفته دوم شما را برای جمع آوری امضاء ها به این طرف و آن طرف می فرستد. هفته سوم کل گروه مدیریت تغییر می کند. یک ماه آینده شما به دنبال ثابت کردن مجدد بندهای قرارداد خود هستید. بعد از این یکماه همان پروسه های مربوط به مدیر مالی تکرار می شود و در نهایت طلب شما در سه قسط و از سه ماه آینده پرداخت خواهد شد. باور کنید چنین اتفاق هایی رخ می دهد. البته با توجه به شرایط اقتصادی فعلی مدیران شرکت ها باید و باید همیشه به راه حل های آلترناتیو تامین منابع مالی فکر کنند.
3- سخت گیری به کارمند. بسیاری از شرکت ها را دیده ام که در طول زمان شرایط سفت و سختی را برای استخدام تعیین می کنند؟ اولین دلیلی که برای این کار به ذهن شما می رسد چیست؟ در شرکت های دانش محور مثل شرکت های IT نیروی انسانی مهمترین سرمایه شرکت است. متاسفانه بارها دیده ام که شرکت ها روی افراد سرمایه گذاری کرده اند و شخص بعد از یادگیری فوت و فن کار خیلی راحت همه چیز را زیرپا گذاشته و رفته. به همین دلیل این ذهنیت به وجود می آید که کارمند همیشه رفتار جبهه گیرانه در برابر کار خود دارد. البته تجربه به من ثابت کرده که اگر شرکتی چنین احساسی را نسبت به شخصی دارد بهتر است اصلا او را استخدام نکند و خود را در زحمت گرفتن سفته و از این جور چیزها نیاندازد.
4- دروغ با هم اینجا را بسازیم. یکی دیگه از تجربه هایی که داشتم اینه که یک مدیر به کارکنانش بگوید که ما باید اینجا را با هم بسازیم. یا وعده های بلند مدت و دور از دسترس بدهد. راستش خیلی بی پرده بگم اگر در جایی کار کردید و زمانی که ماجرای مالی بحرانی شد و از دهان مدیران شرکت چنین جملاتی شنیدید، دنبال کار جدید بگردید. در چنین شرکتی یا مشکل مالی وجود ندارد یا شما بارها با این مشکل برخورد خواهید کرد.
5- قدرت صحبت کردن. در بسیاری از موارد دیده ام که وقتی شرکتی دچار مشکل میشه، هیچ کدام از مدیران به روی خودشان هم نمی آورند که چه اتفاقی افتاده است. در شرکت هایی هم دیده ام که وقتی این مشکل بوجود می آید مدیران شرکت با کارکنان صحبت می کنند و تا آنجایی که امکان داشته باشد دلایل بروز مشکل را مطرح می کنند و پیش بینی خود را از آینده در میان می گذارند و از صبر و تحمل کارکنان تشکر می کنند. این نوع از مدیران، شرایط بحرانی و استرسی افراد را درک می کنند و سعی می کنند تا حد امکان نیازهای کارکنان را برطرف کنند.
6- زمان دقیق پرداخت. به نظرم میاد که مهمترین کاری که می شه انجام داد در شرایطی که شرکت دچار تاخیر پرداخت می شود این است که مبلغی را در تاریخ معینی به کارمندها پرداخت کند. مسئله تاخیر پرداخت خود یک موضوع است و جابجایی تاریخ پرداخت یک موضوع دیگر که ضربه بزرگی به کارمند می زند. البته می دانم که این کار بسیار دشوار است اما فکر می کنم یکی از کارهایی است که بعد از به وجود آمدن بحران باید در دستور کار قرار داد.
7- هوشمندی در برابر کارفرما. مسئله ای که در نظرات مطلب قبل مطرح شد این بود که باید کارفرما را با هوشمندی بررسی کرد که در این موضوع جای هیچ شکی وجود نداره و کاملا با این موضوع موافقم. اما استراتژی تغییر کار بلافاصله بعد از بروز تاخیر یک دام است که اگر شما زیاد دچار آن بشوید، متاسفانه بعد از مدتی رزومه شما پر از کارهای متنوع کوتاه مدت خواهد بود. ذهنیت کارفرما معمولا این است که آدم های قابل اعتماد و اتکاء را جذب کند. در این شرایط پیام روزمه شما چیزی غیر از این موضوع خواهد بود. نمی دونم تجربه مصاحبه با شرکت های خارجی را داشته اید یا نه. اما اولین موضوعی که به عنوان نکته منفی برای شما حساب می کنند، تعدد محیط کار است. اگر شرکتی با شما قرارداد بیش از یکسال می بنند حتما یک جای کار آن شرکت مشکل دارد و اگر شما قرارداد های کوتاه مدت می بندید و تعدد کاری کوتاه مدت دارید، یک جای کار شما مشکل دارد.
در نهایت این که باید قبول کرد که با توجه به شرایط اقتصادی کشور، مشکل پرداخت حقوق یک معضل جدی است و هم کارمند و هم کارفرما باید برای این شرایط آماده باشند. وقتی تعداد شرکت هایی که دچار مشکل پرداخت حقوق هستند زیاد می شود، این مشکل را نمی توان گردن مدیران شرکت ها انداخت بلکه مشکل در چرخه اقتصادی است که روی تمام بنگاه های اقتصادی تاثیر می گذارد. در چنین شرایطی اگر مدیر هستید قبل از هر اقدامی زمانی را به یاد بیاورید که کارمند بودید و اگر این شرایط برای شما پیش می آمد چه اقدامی انجام می دادید؟ اگر هم کارمند هستید، سعی کنید مسائل را کمی بزرگتر از مسئله شخصی خودتان ببینید.
این حرف ها از طرف کسی بود که در هر دو طرف ماجرا حضور داشته است.