محیط کار برای افراد تازهکار مثل محیط خانوادهای میمونه که شخصیت کودکان در اون شکل میگیره. کار کردن با باسابقهترها در محیط کار و القای دید از طرف اونها به تازهکارها باعث میشه که نوع نگاه این گروه به موضوع کار، محیط کار، روابط افراد و شکل برخوردها شکل بگیره. به همین دلیل وقتی شخصی در محیطی وارد میشه که مثلا رفتارها براساس سیاست بروز پیدا میکنه با شخصی که در محیط کاملا صمیمی و حمایتگر کار میکنه، شخصیت کاری متفاوتی پیدا میکنه و در نهایت نوع رفتار این افراد در طول سالهای آینده هم بر اساس همین تفاوت شکل میگیره.
به نظرم مدیران نقش مهمی رو در حمایت از نیروی تازهکار دارند اما متاسفانه اون چیزی که به تجربه ثابت شده اینه که عدهای از مدیران از عدم آگاهی و کمبود تجربه نیروهای جوان و تازهکار برای اجرای سیاستهای خود که عموما در جهت مثبت هم نیستند، استفاده میکنند و این باعث میشه که نیروهای تازهکار در همون ابتدای مسیر، تبدیل به مهرهی سوخته بشوند.
این موضوع رو مطرح کردم که بگم ممکنه این شرایط وجود داشته باشه تا هم مدیران کمی به این موضوع دقت کنند و هم نیروهای تازهکار متوجه باشند که روابط در محیط کار کمی پیچیدهتر از آن چیزی است که به چشم میآید و بهتر است همانطور که به کسب تجربه در زمینه تخصصی اهمیت میدهند به کسب تجربه در زمینه ارتباطی هم اهمیت بدهند.