همه معلم نمیشن. همه مشاور نمیشن. همه مهندس نمیشن. همه هنرمند هم نمیشن. چرا بعضیها به سمت هنر میرن و بعضیهای دیگه به سمت کارهای فنی؟ چرا بعضی معلم میشن و بعضیهای دیگه مشاور؟
هرکدوم از ما در نقطهای از زندگی مسیر خودمون رو انتخاب میکنیم. درون خودمون چیزی رو احساس میکنیم که مارو به سمت اون مسیر میکشونه. خیلی وقتها مسائل سخت مهندسی رو حل میکنیم یا مدتها در یک اتاق برای کشیدن یک نقاشی یا نوشتن یک داستان خودمون رو حبس میکنیم بدون اینکه بدونیم دقیقا چرا. همیشه این کار رو انجام میدیم و این برامون لذت بخشه. با اینکه خسته هستیم اما شروع میکنیم به مطالعه یا اینکه سعی میکنیم در جمع خانواده و دوستان حضور داشته باشیم.
همه اینها بهدلیل دغدغههای درونی ماست. هر کدوم از ما دغدغههای درونی داریم که ما رو هدایت میکنند. بهخاطر وجود همین دغددغههاست که هر کدوم از ما به سمتی میرویم و کاری متفاوت انجام میدیم. ممکنه یک شخص بخواد دنیا رو تبدیل کنه به جای بهتری برای زندگی آدمها. یکی این کار رو با آموزش دادن انجام میده. یکی با اختراع یک دستگاه جدید. یکی با نوشتن کتاب. یکی با ساختن یک مجسمه که دیدنش هر روز موضوعی رو به ذهن آدمها بیاره. هر کسی یک روشی برای خودش داره.
ژاپنیها کلمهای دارن به اسم اوتاکو. اوتاکو به معنای دغدغه است در زبان خودمان. در انگلیسی اوتاکو رو به Geek ترجمه کردن. وقتی قراره کاری انجام بدید باید ببینید اوتاکوی شما چیست. باید بدونید که اون کاری که وقتی انجام میدید بهتون آرامش میده چیه. هماهنگی اوتاکو و استعدادهای ما، شرایطی ایجاد میکنه که میتونیم پیشرفتهای بزرگی داشته باشیم.
پینوشت: در حال حاضر به طرفدارهای پروپا قرص انیمیشنهای ژاپنی هم اوتاکو میگویند.