احتمالا مجموعه تصاویری از آبادن قدیم را که در فضای وب منتشر شده را دیده باشید. بماند که برای اولین بار وقتی این تصاویر را دیدم، نمیتونستم ارتباطی بین عکسها و اونچه که از سفر خودم به آبادان دیده بودم ارتباطی برقرار کنم. اما در بین همه عکسها تصویر زیر نظرم رو جلب کرد. فردی با عنوان شغلی نامه نویس عمومی!
این عکس مربوط به حدود 60 سال پیش هست. با توجه به اینکه در اون زمان سواد عمومی نشده بود و نامه نقش مهم برقراری ارتباط آدمها با آدمها و آدمها با سازمانها رو بازی میکرد، کسانی که فقط سواد خواندن و نوشتن داشتند میتوانستند از این موضوع کسب درآمد کنند. یعنی در 60 سال پیش داشتن سواد یک مزیت رقابتی شغلی بوده. این درحالیاست که الان این موضوع خندهدار بهنظر میاد. در گفتگوهای عمومی میگن که دیپلم داشته باشی نهایت بهعنوان خدمتکار استخدام میشی. (البته جمله درستی نیست اما مثالی است که در جامعه استفاده میشود). دیدن این عکس باعث شد این سوال به ذهنم برسه که چه برسر این آدم و کارش اومده؟ با گذشت زمان که سواد عمومیتر شده این شغل جایگاه خودش رو از دست داده و دیگه دلیل وجودی نداره. نمونه این موضوع رو جلوی در دادگستری و دادگاه هم میدیدیم. با ظهور کامپیوتر نسل ماشینتحریرهای مکانیکی سیاه و سنگین منقرض شد و افرادی که مهارت کار با این ابزار رو داشتن کم کم محو شدند.
من نمیدونم چه به سر آقایی که در این تصویر میبینیم اومده. کسی نمیدونه و نمیشه حدسی هم زد. اما میشه یک مفهومی رو از این عکس برداشت کرد و اینه که بعضی مشاغل، بعضی مهارتها بهمرور زمان از بین میروند. نیاز بعضی از مشاغل در جامعه به دلیل رشد تکنولوژی از بین میره. این اتفاقی است که در تمام دنیا رخ میده. این اتفاق ممکنه برای من و شما هم رخ بده. ممکنه روزی نیاز کاری که داریم انجام میدیم در جامعه از بین بره و یا این نیاز با شکلی جدید ظاهر بشه. اگر این اتفاق برای شما بیافته چقدر آمادگی تغییر دارید؟ چقدر در شغل خود وابسته به ابزار و مهارت فنی هستید و چقدر وابسته به تواناییها و ویژگیهای شخصی که میتواند برگ برنده شما باشد؟