چند سال پیش، بهشدت از کار و فضای IT خسته شده بودم و فکر میکردم تغییر اساسی باید در شغلم بدهم. تقریبا تصمیم گرفته بودم که دیگه در فضای فنی کار نکنم و در شرایطی بودم که به هر پیشنهاد کاری که مرتبط با کامپیوتر نبود پاسخ مثبت میدادم.
بهشکل اتفاقی از طرف یکی از دوستان مطلع شدم که دفتر سازمان ملل در ایران یک موقعیت شغلی دارد برای بیسیمچی که به زبان انگلیسی مسلط باشد و برای مدتی بتواند به بم نقل مکان کند (زمان زلزله بم بود) و البته نسبت به آن زمان حقوق بسیار بالایی هم پرداخت میشد. تقریبا هر دو شرط را داشتم و روزمه معمولی که پر بود از توضیحات درباره فعالیتهای مرتبط با IT را ارسال کردم. بعد از مدتی تماس گرفتند و برای مصاحبه به دفتر سازمان ملل در تهران رفتم. فکر میکنم در آن زمان بین همه افرادی که برای مصاحبه آمده بودند، جوانترین بودم.
چند ساعتی طول کشید تا نوبت به مصاحبه من رسید. وارد اتاقی شدم که میزچوبی گرانقیمتی داشت و یک آقای ریز چثه هندی در صندلی بزرگی که پشت میز بود فرو رفته بود. یک آقای ایرانی هم در اتاق حضور داشت که در شرایط لازم صحبت میکرد. آقای هندی شروع کرد به صحبت و البته طبیعی بود که مصاحبه به زبان انگلیسی باشد. جزییات مصاحبه را بهخاطر ندارم اما یادم هست که آقای هندی روزمهام را ورق زد و گفت شما میدونید شغل بیسیمچی چه جایگاهی داره؟ شما در رزومهتون نوشتهاید که سابقه هدایت تیمهای کاری را داشتهاید و مدرک مایکروسافت دارید. چرا میخواهید وارد این شغل بشوید؟ این شغل برای تخصص شما بسیار سطح پایین است.
خاطرم نیست که چه جوابی دادم اما خاطرم هست بعد از حدود نیم ساعتی که صحبت کردیم به من گفت:" Mr. Mehrani you are overqualified for this position." اینجا بود که متوجه شدم دلیل از دست دادن یک موقعیت شغلی فقط ضعف و کاستیها نیست. بلکه توانایی بیشتر از نیاز موقعیت شغلی هم عامل قبول نشدن در مصاحبه شغلی میتواند باشد. فکر میکنم اگر اون آقای هندی الان من رو قبول کرده بود چه شرایطی داشتم و کجا بودم؟
—————————————————————————————————————————————————— این مطلب در وبلاگ thecoach.ir منتشر شده است. شما میتوانید مشترک خورا ک این بلاگ شوید. من را در توییتر و گوگل+ دنبال کنید.