اغلب ما زمانمون رو میفروشیم. براساس ساعت پول میگیریم و کار میکنیم. فرقی نمیکنه که کارمند باشیم یا مستقل کار کنیم. در نهایت زمان معیار اصلی کارکرد حساب میشه. با خیلیها برخورد میکنم که سر زمان کارشون چنان سفت و سخت برخورد میکنن که نتیجهی کارشون تحت تاثیر قرار میگیره. یعنی محدوده زمانی میشه پاشنه آشیل کارشون و معمولا درگیر این حساب و کتاب هستند که چقدر کار کردم و چقدر پول گرفتم. معمولا این معادله، زمانی بهمشکل برمیخوره که نتیجهی کار هنوز مشخص نشده و افراد سفت و سخت سر دریافتیهاشون میایستند. یا معمولا درگیر گفتگوهایی میشن که مگه چقدر پول میگیرم که بیشتر کار کنم؟ اما نکته قابل توجه اینه که افراد دقیقا زمانی موفق میشوند که بهجای فروش زمان، نتیجهی کارشون رو بفروشند. بنابراین ممکنه که زمانهایی پیش بیاد که بیشتر از زمان تعهد شده کار کنید. انرژی اضافهای که برای دریافت نتیجه میگذارید باعث پیشرفت شما و جلب اعتماد دیگران میشود، نه انجام وظیفه مورد انتظار در زمان مشخص. بنابراین بجای فروش زمان، نتیجهی کارتون رو بفروشید. در این شرایط صرف زمان و انرژی بیشتر برای شما اعتبار بیشتر میسازه و فرصتهای بیشتر در اختیارتون میگذاره.
Discussion about this post
No posts