سلام
بهیاد کودکان سیستان و بلوچستان که در آب خوابیدند.
اپیزود پاسخ به پرسشها
در آخرین اپیزود سال ۱۴۰۲ به شش سوال از پرسشهایی که مطرح کرده بودید پاسخ دادم. عنوان سوال و دقیقع مربوط به هر سوال رو میتونید در ادامه ببینید.
دقیقه ۰۳:۱۵
سوال اول: با آدمهایی که قاعده ارتباط موثر را رعایت نمیکنند چهکار کنیم؟
دقیقه ۱۵:۲۳
سوال دوم: آیا خودارزیابی به ما اطلاعات دقیقی میدهد؟
دقیقه ۱۹:۰۹
سوال سوم: آیا هورمونها واقعا رفتارما را تعیین میکنند؟
دقیقه ۲۴:۱۳
سوال چهارم: مرز تبعیت و انفعال کجاست؟
دقیقه ۲۷:۱۵
سوال پنجم: در مدیریت تیم چه رویکردی باید داشته باشیم که اعضای تیم بابت کارهایی که ازشون میخوایم ناراحت نشن. دقیقه ۲۷:۱۵
دقیقه ۳۰:۰۵
سوال آخر: تا کجا میشه محبت کرد که نتیجه منفی نداشته باشه؟
به این اپیزود گوش کنید و اگر سوالی داشتید که میخواهید من پاسخ بدم میتونیم در بخش کامنتهای خبرنامه برام بنویسید یا به همین ایمیل ریپلای بزنید.
فیلم کوتاه آخرین تعمیرگاه
وقتی درباره معنای زندگی صحبت میکنیم همونطور که اگر در اپیزود از بیلاخ تا لایک توضیح دادم و اگر شنیده باشید انگار ما باید در جستجوی معنایی گمشده باشیم در حالیکه معنا میتواند همینجا و همینکاری باشد که انجام میدهیم. معنا میتواند نتیجه و اثر کار ما برای خودمان و دیگران باشد.
معنا در قصهای است که میگوییم.
مستند کوتاه The Last Repair Shop نامزد اسکار ۲۰۲۴ بوده و قصهی تعمیرگاه آلات موسیقی کودکان است که کارکنانش چرایی مهمی برای انجام کارشان دارند. چراییای که برای خودشان معنادار است. در این مستند با قصه و گذشته این کارکنان و پیوندشان به امروز همراه میشیم.
توصیه قوی میکنم که این فیلم رو ببینید.
چطور برای تراپی آماده شویم؟
این مقاله درباره آمادهشدن برای جلسات تراپی است و راهکارها و رویکردهایی را مطرح میکند که کمک میکند این جلسات موثر باشند. این مقاله را با هایلایتهای من برای بخشهایی که مهم بوده میتوانید بخوانید.
در مورد تراپی و مشاور حتما شما بهتر از من میدونید که باید پیش افراد با تجربه برید. من بسیار زیاد میشنوم از دوستانی که پیش مشاور و تراپیست میروند اما صرفا با حرفهای از جنس کتابهای زرد روانشناسی روبرو میشوند. الزاما افرادی که در جایی مثل اینستاگرام مخاطب بالا دارند، روانشناسان درجه یکی نیستند.
از یادداشتهای شخصی
نامهای به آقای هنکس - قسمت سوم
قسمت اول و دوم را میتوانید بخوانید.
بعد از مدتها جستجو دست آخر موفق شدم. بین وسایل یک عطیقه فروش ماشین تحریر مدل رمینگتون ۱۹۴۰ را پیدا کردم. دستگاه را که دیدم از فرط خوشحالی چنان لبخندی زدم که فروشنده بلافاصله متوجه تغییر حالاتم شد و پرسید:
— خیلی وقت بود دنبالش میگشتی؟
- دقیقا نه دنبال این دستگاه و این مدل. دنبال یک ماشین تحریر مناسب میگشتم. حالا پیدایش کردهام و چه بهتر از یک مدل رمینگتون؟
— سازندههای رمینگتون آدمهای جالبی بودند. میدانستی که اول تفنگ میساختند؟
- نه در جریان نبودم!
— بله تفنگ میساختند. ماجراهای متفاوتی دربارهشان نقل میشود. بعضیها میگویند که آقای رمینگتون میخواسته یک اسلحه بخرد اما پول نداشته و تصمیم میگیرد که خودش آن را بسازد. بعد کسب و کارش میشود ساخت اسلحه. کمکم پسرانش هم بهش میپیوندند و اسم کمپانیشان را میگذارند رمینگتون و پسران.
- چطور به ماشین تحریر رسیدند؟
— قبل از اینکه تعریف کنم بگو ببینم قهوه میخوری؟
- معمول نیست که برای خرید بیایی و به قهوه هم مهمان شوی.
— این وسایل قدیمی که در این مغازه جمع شدهاند همه قصهای دارند. اینجا بهترین جای گپ و گفت در دنیاست. جایی هم که محل گپ و گفت باشد چای و قهوهاش باید براه باشد.
این آخرین خبرنامه سال ۱۴۰۲ بود.
امیدوارم تعطیلات عید بهتون خوش بگذره و لذت ببرید.
امیر مهرانی
بقیه داستان رمینگتون چه شد؟
ومنفیلم روزدم صفحه خالی بود/واینکه امان ازتراپیستهای تازه کا/۴ساله تراپی میرم با۷سوگ و حالم مساعدنبست
دسترسی به بعض مطالبتون امکان پذیرنیست
یامن بلدنیستم
مرسی جناب مهرانی
سلام و خسته نباشید، لینک castbox.fm متاسفانه کار نمیکنه ولی از طریق تلگرام تونستم دنبال کنم محتوا رو.