زندگی با دست شکسته
این هفته دست راستم شکست و بیش از یک ماه ظاهرا باید وبال گردنم باشد. طبیعتا نمیتوانم بنوبسم و تایپ کردن با یک دست هم کار طاقتفرسایی است. بنابراین شاید این هم فرصتی باشه برای بیشتر خواندن تا نوشتن. برای من که زیاد فکر میکنم و عادت دارم فکرهایم را بنویسم در کل موقعیت سختیست.
کارگاه پیکاسوی درون
کارگاه را به خوبی و خوشی برگزار کردیم. با اینکه فرصت کم بود و فاصله بین اعلام تا اجرا تنها دو روز بود اما میزان ثبتنام و مشارکت راضی کننده بود. محمد زارعی برای هماهنگی با انجمن هنرمندان خودآموخته زحمت زیادی کشید و مریم پازوکی هم بسیار تلاش کرد که کارها منظم پیشبروند. روز برگزاری هم شاهین کاظمی، احسان علوی، شهاب فرمانی و مسعود برزگر زحمت کشیدند و در اجرا کمک کردند. قرار بود برای برگزاری یک نوازنده ویلنسل هم همراهیمان کند که متاسفانه امکانش فراهم نشد. گذشته از سخنرانیهای معمول کارگاه حدود 70 نفر در یک تجربه گروهی سعی کردند تا پیکاسوی درونشان را روی 4 بوم با قلمو و رنگ بکشند. تجربه جالبی بود. بهزودی عکسهای این ورکشاپ را منتشر خواهم کرد.
یک کار خوب
دو قسمت دیگه از برنامه یک کار خوب هم ضبط شد و بعد از اینکه سه شرکتکننده آقا در برنامه حضور داشتند، اولین شرکتکننده خانم را هم ملاقات کردم. برنامه قرار هست در بهار 94 پخش شود.
قصد داشتم چندکتاب را هم معرفی کنم اما نوشتن کمی سخته برام. فعلا اینها را داشته باشید تا بعد...