اول
یکبار یکی از دوستانم بهم گفت اون آهنگسازه که ... و کمی مکث کرد. جواب دادم کریستف رضاعی. (این رضاعی اینطور نوشته میشود ظاهرا) تشکر کرد و به صحبتش با شخص دیگری ادامه داد. کریستف رضاعی را اولینبار با آلبوم آلبا شناختم. جایی که برای یک آلبوم موسیقی تلفیقی فوقالعاده خلاقیت بهخرج داده بود و با گروهش در قلعه اردشیر بابکان در فیروز آباد فارس، با آکوستیک طبیعی آلبوم رو ضبط کرده بود. بعد از آن دنبالش میکردم و همواره لذت میبردم.
دوم
وقتی فیلم کنعان مانی حقیقی را دیدم ندانسته پیش خودم گفتم موسیقیاش کار کریستف رضاعی است و از حدسم بسیار هم خوشحال بودم چون ندیده میتوانستم اثر یک آهنگساز را حدس بزنم. درباره کارهای پیمان یزدانیان هم اینگونه است. اما مدتها بود که آثارش را گوش نکرده بودم. جایگزین شدن سرویسهای آنلاین پخش موسیقی باعث شده کمتر بتوانم یک آهنگساز یا خواننده را دنبال کنم. سبک را انتخاب میکنم و آن سرویس تصمیم میگیرد من چه چیزی بشنوم. برای زمانهای کار خوب است اما گاهی دلت برای همه هنرمندانی که دوستشان داشتی و مترکز بهشان گوش میکردی تنگ میشود.
یکی از دوستان در فیسبوک موزیک پایانی فیلم کنعان را از ساند کلاود بهاشتراک گذاشته بود. بیدرنگ روی دکمه پلی کلیک کردم و همزمان با نوشتن نمیدانم چندبار این آهنگ را میزدم از ابتدا پخش شود اما میدانم که بیش از یکساعت بود و بعد موزیک را در تایم لاین بهاشتراک گذاشتم.
سوم
میانه نوشتن ایمیلی رسید با این عنوان: دریافت هدیه بیپ تونز. وقتی ایمیل را باز کردم تصویر زیر را دیدم.
از گرفتن این هدیه بدون وجود مناسبتی خاصی بسیار لذت بردم و خوشحال شدم. وقتی متن محمدنصیری را خواندم یادم آمد کاری را کرده که خودم درسش را دادم. یادم آمد که اولین تمرین شرکتکنندگان در کلاس شناخت تواناییها پیدا کردن اتفاقهای قابل تقدیر در خیابان است. یادم افتاد آخرین باری که از یک راننده تاکسی بابت برخورد بسیار خوبش تشکر کردم مدتها گذشته. شاید از آخرینباری که عمیقا از همکارانم یا همسرم تشکر کرده باشم هم مدتها گذشته. چند وقت بود فراموش کرده بودم بیبهانه هدیه بدهم. یادم آمد چقدر ساده فراموش میکنم تشکر کردن را. ما چقدر ساده فراموش میکنیم تشکر کردن را. چقدر ساده چشمهای ما اتفاقهای خوب سادهی اطرافمان را نمیبیند اما اتفاقهای کوچک ناخوب در چشممان چندین برابر بزرگ میشود. چقدر سخت تشکر میکنیم و چقدر راحت انتقاد. آخرین باری که بیچشم داشت و بیتوقع تشکر کردید چه زمانی بود؟ آیا چشمهای ما تمرین میکند که خوبها را در کنار بدها ببیند یا چشمان ما تیزبینیاش را بر شکار بدیها متمرکز کرده؟
محمد ممنونم از پررنگ کردن دوباره این موضوع، از هدیه ارزشمندت، یادآوری بهموقعات و یاد دادن به من.