عقیده دارم انسانهایی که در زندگی دست بهکارهای مختلف میزنند آدمهای شجاعی هستند. آنها کسانی هستند که زندگی را از یک بعد نمیتوانند درک کنند و باید از زوایای مختلف به آن نگاه کنند. چنین آدمهایی از هر زاویه که نگاه کنند چیزی جدید برای کشف پیدا میکنند. چنین آدمهایی از دیدن جزییات در روند روزانهی زندگی بهسادگی عبور نمیکنند و از اتصال این جزییات بههم مفاهیم جدید خلق میکنند. این آدمها شجاعت رفتن فرای مرزهای ذهنی را دارند و بهجای تبعیت از قواعد، خودشان قاعده میسازند.
کسی که خودش قاعده میسازد معمولا انسانی سرکش است. حتی اگر صورتی آرام و گفتاری متین داشته باشد. اما روح او سرکش است. روح او در چارچوب قرار نمیگیرد و او هر بار باید خودش دنیای خودش را بازآفرینی کنید. این آدمها نمیتوانند درگیر روتینهای زندگی شوند و باید کولیوار از یک مفهوم به مفهوم دیگر و بهطبع آن از یک موقعیت جغرافیایی به موقعیتی دیگر سفر کنند.
انسانها معمولا بهشکلی آموزش میبینند که خودشان را برای انجام یک کار در زندگی آماده کنند. برای عالی شدن در یک کار تلاش کنند. اما انسانهایی هستند که نمیتوانند فقط در یک کار عالی باشند. آنها میتوانند در کارهای مختلفی سرک بکشند و در هر زمینهای چیزی خلق کنند. چیزی که جامعه به آنها آموزش میدهد کمکم در تضاد با روح این افراد قرار میگیرد. خیلیها خودشان را میسپارند به دست همان قاعدهی اجتماعی و سعی میکنند مسیری را پیش بروند که جامعه از آنها میخواهد. اما عدهی کمی پایشان را فراتر از قاعدهها میگذارند و میزنند به دل مسیرهای پر پیچ و خم. اینها دقیقا همانهایی هستند که یکتا میشوند. اینها کسانی هستند که هرگز ابایی از این نداشتند که عنوان شغلیشان در زندگی چه خواهد بود بلکه عناوین را خودشان برای خودشان تعریف کردهاند. چنین افرادی هنرمند هستند حتی اگر کار مهندسی انجام دهند.
هنرمند الزاما نه فیلمساز است، نه نقاش، نه آهنگساز، نه مجسمهساز و نه...
میشود فیلم ساخت اما هنرمند نبود، میشود نقاشی کرد اما اثر هنزی خلق نکرد، میشود آهنگی ساخت اما موسیقی خلق نکرد. میشود هزاران کار انجام داد اما چیزی خلق نکرد. هنرمند کسی است که خلق میکند و خلق او همواره پیام تازهای برای مخاطب دارد. مخاطب در روبرویی با اثر هنری خلق شده چیزی درونش تکان میخورد و میلرزد. همین است که فیلمساز زیاد داریم اما فیلمسازی که چیزی را درون انسان تکان بدهد کم!
عباس کیارستمی چنین آدمی بود. بهنظرم او در پس چهرهی آرامش، روحی سرکش داشت و شاید برای ما که سالها نظارهگر فیلمها، عکسها، کتابهایش و ... بودیم، حتی اگر برخی از آنها را نمیفهمیدیم و برایمان عجیب بود، زندگی کیارستمی میتواند نمایش یک سبک باشد. سبکی که میگوید ماندگاری تو فرای مرزها و قاعدهها شکل میگیرد. سبکی که میگوید خلق کردن ارزش والایی دارد و زندگی در سرکشی روح و شجاعت آزمودن تجربههای نو معنا پیدا میکند.
*عکس متن از نصرت پناهینژاد