
این روزها در دنیای مدرن اگر به کسی بگن که شکل مدیریتت ذره بینی است مثل این میمونه که فحش و فزاحت رو به اون مدیر کشیده باشن. فکر می کنم عمق مطلب را رسونده باشم. مدیریت ذره بینی شکلی از مدیریت است که در آن مدیر بر جزییات نظارت می کند و ریز کارها را کنترل می نماید. این نوع از مدیریت با سبکی که امروزه راجع به آن صحبت می کنند یعنی مدیر به مثابه مربی (Coaching) کاملا در تضاد است. امروزه وظایف اصلی مدیران اینست که تصویر اهداف را به افراد منتقل کنند و آنها را در رسیدن به اهداف حمایت و رهبری نمایند. این سبک مدیریت، از تغییر نیاز بازار شکل گرفته است و همچنین تغییر موج صنعتی به موج اطلاعاتی. در موج اطلاعاتی بیشتر از نیروی فیزیکی فکر است که کار می کند و مدیریت تفکر قوانین خاص خودش را دارد. به همین دلیل است که مدیران اکنون باید روانشناسان قوی و مشاوران خوبی باشند.
اما به نظرم مهمترین دلیل دچار شدن به مدیریت ذره بینی عدم وجود اعتماد بین مدیر و افراد تحت رهبری اش است. اعتماد به عنوان اولین اصل مدیریت باعث می شود تا مدیر بتواند وظایف را بدرستی بین افراد تقسیم نماید. در صورتیکه مدیر توان تعریف شرح وظایف را نداشته باشد، آنگاه تیم به شدت دچار چالش خواهد شد.
اما مدیران ذره بینی چه ویژگی هایی دارند:
در مقابل تعریف کار مقاومت می کنند و یا بدرستی نمی توانند کاری را برای افراد تعریف کنند.
با پس زدن افراد خود را درگیر اجرای کار می کنند. (در این مورد مدیریت میمونی را بخوانید.)
در بازنگری اولیه کار بجای کنترل اهداف اصلی به سراغ جزییات گاهی حتی بی ارزش می روند و ماهیت کار را زیر سوال می برند. (ایراد تراشی می کنند)
قبل از اینکه کاری که واگذار کرده اند خاتمه یابد آن را پس گرفته و اشتباهات را پررنگ می کنند.
در تصمیم گیری از کسی نطر نمی خواهند و نظرات دیگران را نادیده می گیرند.
مهمترین مسئله در برخورد با چنین مدیرانی جلب اطمینان آنهاست. افرادی که با چنین مدیرانی برخورد می کنند ممکن است در کار دچار تنش های فراوان شوند. بجای استقبال از تنش باید سعی کرد در آرامش اعتماد چنین مدیرانی را جلب کرد و خیال آنها را از به سرانجام رسیدن کار راحت کرد.
اما مدیریت ذره بینی در شرایطی می تواند مفید هم باشد. بعنوان مثال هنگامی که کارها از زمانبندی پیش بینی شده عقب افتاده می توان از مدیریت ذره بینی بعنوان یک تکنیک (دقت کنید که بعنوان یک تکنیک) استفاده نمود و ریز فعالیتها را برای برنامه ریزی بهتر آنها مورد بررسی قرار داد.
همانطور که قبلتر هم گفتم در دوران صنعتی بدلیل شرایط کاری این نوع مدیریت شاید بهترین روش آن بود. حال دقت کنید به روشهای مدیریت و تفاوت آن در کشورهای عقب افتاده، در حال توسعه و توسعه یافته. مدیریت ذره بینی می تواند بعنوان یک سندرم برای کشورها در حال توسعه مطرح شود. فکر می کنم اگر ایران را بعنوان یک کشور در حال توسعه فرض کنیم، نمونه های زیادی از مدیریت ذره بینی را خواهیم یافت.
مقاله کاملی در این مورد را اینجا بخوانید.