دکتر سیما مهذب کارشناس اطلاعرسانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و نویسنده و مترجم کتابهای متعددی هستند. آشنایی من با ایشان برمیگردد به همین وبلاگ و گپ و گفتها و تبادلنظرهای سازنده. پیشتر از خانم مهذب مطالبی در وبلاگ منتشر کردهام، اینجا و اینجا.
کولهپشتی برای 93
نمیدانم خاصیت گذر عمر است یا کسب تجربه بیشتر اما هر چه که بود در سال 92 به کوله من این موارد اضافه شد:
1- شاید ارزشمندترین تجربه ای که در این سال کسب کردم- از خود بیرون آمدن-بود. دریافتم در خود که باشم هیچ چیزی عایدم نمیشود مگر -درگیر شدن با مسائل شخصی و انرژی منفی که آنها تولید می کنند. اما وقتی از خود بیرون آمدم- عین پروانه ای که از پیله برون می آید- یادم گرفتم سبک و رها حرکت کنم- بهتر ببینم -بشنوم و درس های جدید بگیرم- ضمنا- با مسائل راحت تر و خلاقانه تر کنار بیایم.
2- در -حاشیه بودن-همیشه بد نیست!- همیشه تصور میکردم در حاشیه بودن بد است! بهتر است -انسان- همواره در متن باشد- فکر می کردم در متن که باشی همه چیز داری-مهم است- اصلا به چشم می آیی-.... اما با اتفاقاتی که در این سال برایم افتاد فهمیدم در -حاشیه بودن- نیز خوب ست- چون در حاشیه که باشی انگار شاهد و ناظر می شود- ناظری که به خیلی از امور اشراف دارد- چون در مرز و درحاشیه قرار دارد در حالی که در متن که باشی از دستیابی به حیلی چیزها باز می مانی...
3- یادم گرفتم با مردم مهربان باشم- حتی آنها که با من مهربان نیستند- به این روش توانستم انعطاف بیش تری در خودم بوجود بیاورم- با انسان های بیشتری رابطه برقرار کنم و از آنها چیزهای تازه- جالب و ارزشمند بیاموزم- همان کسانی که پیش تر- متاسفانه- از خود رانده بودم...
۴- هدیه گرفتن- در سال ۹۲ یادم گرفتم برای دیگران گه گاه هدیه های کوچک بگیرم- من دیدم هدیه دادن- حس خوبی در طرف مقابل ایجاد می کند- حسی خوبی که صد چندان آن به من منتقل می شود.
کتاب؟ های خیلی خوبی در سال 92 خواندم- یکی از آنها که شاید بیشتر در خاطر من جای گرفته باشد- کتاب «می نگریم و می رویم- از گلابدره تا هنگ کنگ- تالیف آقای محمد بقایی ماکان) است. نوعی سفرنامه و تجربیات ایشان از سفر به هنگ کنگ. واقعا از خواندن آن لذت بردم.
فیلم؟ دهلیز به کارگردانی آقای بهروز شعیبی که مسئله قصاص و تبعات آن در جامعه را به زیبایی به تصویر می کشد.
سریال؟ مجموعه تلویزیونی دانتون ابی- یک مجموعه تلویزیونی بریتانیایی است- شخصیت های مختلف و نوع برخورد آنها با یک رویداد خاص واقعا -برایم- جالب است.
کلیپ؟ خودم اسمش را گذاشتم -یک امداد کوچک- به زیبایی تاثیر همدلی را در جامعه نشان می دهد.
....
و رویای من برای سال 93
جامعه ای است که مردمش بدون -جانبداری- به هم گوش کنند- بدون -زخم زبان- حرف بزنند- بدون -تملک- دوست بدارند و به دور از -تظاهر- زندگی کنند! (به نظر خیلی رویایی می آد؟!- رویاست دیگر- رویا را که نمی شود سانسور کرد)
این ها بخشی کوچک اما درخور توجه در کوله من بود. امیدوارم کوله همه ما در سال جدید- علاوه بر خاطرات و تجربیات تلخ و شیرینی که با خود حمل می کنیم- پر باشد از همدلی...و مهربانی...و عشق... سال نو پیشاپیش مبارک.
با تشکر از شما که شریک تجربه های کوله من شدید و آقای مهرانی که این ایده را به اشتراک گذاشتند.