درباره خود ادراکی
خود ادراکی فقط درک تفکرات نیست بلکه درک مجموعه حالات ما شامل احساسات و حالات بدنی هم میشود. ارتباط با دیگران باعث میشود وسعت و ابعاد شناخت فرد نسبت به خود گسترده شود و از بند دانستههای بدیهی خود خلاص شویم.
در تعامل و با دیگران است که ما میتوانیم مثل بازیگر تئاتر نمایش خود را ببینیم. یعنی از حالات احوالات روحی، طرز فکر و شیوه روایتمان از موقعیتها آگاه شویم. این شناخت وقتی عمیقتر میشود که با افراد یا گروههایی متفاوت از خودمان گفتگو میکنیم. به این دلیل که باورها، پیشفرضها و همان دانستههای تاریخی ما میتواند بهپرسش کشیده شود. دیدن این تفاوتها میتواند منجر به مقایسه جهان خود با دیگر جهانهای فکری دیگران شود. ما در ارتباط است که میتوانیم خودمان را ابراز کنیم و آنچه که ابراز کردهایم را ببینیم.
خودآگاهی از طریق تعامل با دیگران
بازخوردهایی که میگیریم ناشی از ارتباط و گفتگو است. در ارتباط و گفتگو است که ما میتوانیم نقاط کور و تاریک خود را روشن کنیم. اگرچه این موضوع یک پیشفرض بنیادی نیاز دارد و آن کنجکاوی، دوری از تعصب و تکگویی است. یعنی کسی که عقیده دارد که همواره دیدگاههایش درست است و آنچه که میداند حقیقت مطلق است، گفتگو برایش موقعیتی ترسناک میشود. چون ممکن است تمام باورهایش به پرسش کشیده شود. بنابراین او با دیگران حرف نمیزند بلکه تکگویی میکند یعنی فقط حرف خودش را میزند.